سوگیری ناخودآگاه، تمایل به قضاوت یا تصمیم گیری بر اساس کلیشهها، ترجیحات یا مفروضاتی است که مبتنی بر حقایق یا شواهد عینی نیستند. این میتواند بر نحوه تعامل ما با دیگران تأثیر بگذارد، به ویژه در روابط کوچینگ و منتورینگ، جایی که اعتماد، ارتباط و بازخورد ضروری است. سوگیری ناخودآگاه میتواند اثربخشی و اعتبار کوچها و منتورها را تضعیف کند و پتانسیل و رشد آنها را محدود نماید. چگونه میتوانید این بایاسهای ناخودآگاه را در تمرین کوچینگ خود برطرف کنید؟ در اینجا چند نکته برای کمک به شما وجود دارد.
شناخت بایاسهای خود
اولین قدم برای مقابله با بایاس ناخودآگاه ذهن این است که بپذیرید که شما هم درگیر برخی از این بایاسها هستید. هیچ کس عاری از این تعصبها و یا بایاسها نیست و این میتواند بر نحوه درک و ارتباط شما با دیگران تأثیر بگذارد. میتوانید از ابزارهای مختلفی مانند خودارزیابی، نظرسنجی یا آزمونها برای شناسایی این موارد استفاده کنید. همچنین میتوانید از دیگران، مانند همسالان یا همکاران خود فیدبک بگیرید تا دیدگاهها و بینشهای متفاوتی را به دست آورید. لذا با شناخت این بایاسها، میتوانید از چگونگی تأثیر آن بر سبک کویچنگ و منتورینگ خود آگاهتر شوید و اقداماتی را برای به حداقل رساندن تأثیر آن در کار خود انجام دهید.
پذیرش تنوع و احساس تعلق
گام دوم برای مقابله با بایاسها این است که مهارت پذیرش تنوع و احساس تعلق خود را تقویت کنید. تنوع به تفاوت افراد از نظر هویت، پیشینه، تجارب و دیدگاه هایشان اشاره دارد. شمول به احساس تعلق و احترامی است که افراد در یک گروه یا محیط احساس می کنند. به عنوان یک کوچ یا منتور، باید تنوع در میان مراجعین خود را درک کنید و فضایی فراگیر ایجاد کنید که در آن احساس ارزشمندی، حمایت و قدرت کنند. میتوانید با خواندن کتابها، مقالات یا وبلاگها، گوش دادن به پادکستها، تماشای ویدیوها، یا شرکت در وبینارها یا کارگاهها، مهارت خود را در این زمینه ارتقاء دهید.
به چالش کشیدن فرضیات و کلیشهها
گام سوم ، به چالش کشیدن فرضیات و کلیشههای خود است. فرضیات درواقع باورها یا انتظاراتی هستند که ما از دیگران داریم درحالیکه تایید یا حتی رد هم نشدهاند. کلیشهها تعمیم یا سادهسازی بیش از حدی هستند که در مورد گروههایی از افراد بر اساس ویژگیهای آنها داریم. هم فرضیات و هم کلیشهها میتوانند منجر به قضاوتها یا تصمیمهای نادرست یا ناعادلانه شوند و به اعتماد و رابطه بین کوچها و مراجعین آسیب وارد کنند. برای به چالش کشیدن فرضیات و کلیشههای خود، باید تفکر و استدلال خود را زیر سوال ببرید و به دنبال شواهد یا اطلاعاتی باشید که بتواند آنها را تایید یا رد کند و همچنین از نتیجه گیری سریع یا کلی گویی هم بپرهیزید.
گوش دادن فعال و همدلانه
گام چهارم برای مقابله با بایاسهای ذهن، گوش دادن فعال و همدلانه است زیرا به شما امکان میدهد نیازها، اهداف، چالشها و احساسات مراجعین خود را درک کنید. گوش دادن فعال شامل توجه، پرسیدن سؤال، تأمل، خلاصه کردن آنچه طرف مقابل میگوید و گوش دادن همدلانه شامل قرار دادن خود به جای طرف مقابل، نشان دادن علاقه، احترام و تصدیق احساسات و دیدگاههای اوست. با گوش دادن فعال و همدلانه، میتوانید بایاسهای ذهنی خود را کاهش دهید.
ارائه بازخورد سازنده و عینی
گام پنجم برای مقابله با بایاسهای ناخودآگاه، ارائه بازخورد سازنده و عینی است زیرا به کوچها کمک میکند تا عملکرد، مهارتها و رفتارهای خود را بهبود بخشند. با این حال، بازخورد میتواند تحت تأثیر سوگیری قرار گیرد و منجر به ارزیابیها یا نظرات نادرست، متناقض یا ناعادلانه شود. برای ارائه بازخورد سازنده و عینی، باید بازخورد خود را بر اساس حقایق و دادههای قابل مشاهده بنا کنید، نه بر اساس نظرات یا ترجیحات شخصی. روی نقاط قوت و زمینههای بهبود تمرکز کنید و بازخورد مثبت و منفی را متعادل کنید.
بهبود مستمر و یادگیری
گام ششم برای مقابله با بایاسها، بهبود مستمر و یادگیری است. شما باید به طور مداوم تمرینات کوچینگ خود را نظارت و ارزیابی کنید و زمینههایی را شناسایی کنید که میتوانید آگاهی، دانش، مهارتها و رفتارهای خود را بهبود بخشید. همچنین باید به دنبال فرصتهایی برای یادگیری از دیگران باشید، مانند همکاران خود که میتوانند به شما راهنمایی، پشتیبانی، بازخورد یا منابع ارائه دهند.